در بازارهای مالی رقابت بر سر یک چیز است؛ سود بیشتر. برنده این بازی کسانی هستند که به خوبی می‌توانند ابزارهای موجود برای کسب سود بیشتر را به خدمت خود در بیاورند. تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از روش‌های تحلیل دارایی‌ها مورد استقبال بخش گسترده‌ای از معامله‌گران بازار قرار گرفته است. به کمک تحلیل تکنیکال، موارد متعددی پیرامون یک دارایی مورد بررسی قرار می‌گیرد که قیمت دارایی در گذشته و همچنین حجم معاملاتی که روی آن صورت می‌گیرد، به عنوان مهم‌ترین آن‌ها هستند. در این بین ابزارهای گوناگونی برای تحلیل تکنیکال ابداع شده است. اندیکاتورها که تعداد آن‌ها بسیار زیاد است، در بین بیشتر تحلیلگران تکنیکال رواج دارند. اما به تازگی پرایس اکشن به عنوان یک ابزار جدید در تحلیل تکنیکال معرفی شده است. بررسی تفاوت پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال در شناسایی کاربرد فوق‌العاده پرایس اکشن اهمیت بالایی دارد.

بنابراین این تصور که پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال دو چیز مجزا از یکدیگر هستند، کاملاً اشتباه است. بلکه پرایس اکشن یک شیوه تحلیل دارایی است که در زیرمجموعه تحلیل تکنیکال تعریف می‌شود. وقتی صحبت از فرق پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال می‌شود، منظور این است که پرایس اکشن به عنوان یک ابزار تحلیل دارایی جدید، چه تفاوتی با اندیکاتورها و روش‌های دیگر تحلیل تکنیکال دارد. در ادامه به طور مفصل تفاوت پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نگاهی به ابزارهای تحلیل تکنیکال

در پایان این مقاله باید به یک سؤال مهم پاسخ دهیم؛ پرایش اکشن بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟ شاید بتوان در یک جمله خلاصه تحلیل تکنیکال را علم مطالعه نمودار نامید. در تحلیل تکنیکال به کمک نمودارهایی که با موضوعات و اشکال مختلفی ترسیم می‌شوند، مجموعه اطلاعاتی از عملکرد یک دارایی در گذر زمان به دست می‌آید و مبتنی بر‌ آن درباره روند حرکت دارایی در آینده پیش‌بینی صورت می‌گیرد. این پیش‌بینی‌ها به هیچ عنوان همواره و به طور ۱۰۰ درصد محقق نمی‌شود. اما آنچه مهم است، تلاش برای افزایش میزان دقت پیش‌بینی‌ها به کمک ابزارهای موجود است.

مقاله مرتبط: تحلیل تکنیکال چیست

قبل از پرداختن به بحث از تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال، بد نیست تا معرفی مختصری در خصوص ابزارهای مختلفی که برای تحلیل تکنیکال در اختیار معامله‌گران قرار دارد، بحث و بررسی مختصری انجام شود. با ورود هوش مصنوعی به مسئله تحلیل تکنیکال، ابزارهای متعددی ابداع شده است و این دست تحلیلگران را برای بررسی عمیق‌تر باز کرده است. در همین راستا مهم‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال عبارت‌اند از:

خطوط حمایتی

قدیمی‌ترین ابزار تحلیل تکنیکال که حتی قبل از ورود رایانه‌ها به مسئله تحلیلگری مورد استفاده قرار می‌گرفت، خطوط حمایتی بودند. مبنا و فلسفه این خطوط مبتنی بر بحث معروف عرضه و تقاضا در اقتصاد استوار است.

عرضه و تقاضا در اقتصاد استوار

اگر نگاهی روندی به قیمت یک دارایی صورت بگیرد، سه حالت صعودی، نزولی و خنثی برای آن می‌توان متصور بود. وظیفه خطوط حمایتی دقیقاً این است که نقطه پایان روندها صعودی و نزولی یک دارایی را تشخیص دهند. برای این منظور از مکانیزم عرضه و تقاضا استفاده می‌شود. به این مفهوم که تغییر روندها در شرایط اتفاق می‌افتند که رقابتی بین عرضه و تقاضا رخ دهد. برنده این رقابت، روند قیمت دارایی را به سمت خود سوق می‌دهد. به عنوان مثال در انتهای یک روند نزولی، تقاضا بر عرضه پیشی می‌گیرد و روند حرکت قیمت از نزولی به صعودی تغییر می‌کند.

الگوهای قیمتی

در جریان بررسی‌هایی که روی نمودار قیمت دارایی‌ها در بازه‌های زمانی مختلف صورت گرفته است، مجموعه‌ای از الگوها استخراج شده است که پرتکرار هستند.

مجموعه‌ای از الگوها استخراج شده است که پرتکرار هستند.

معمولاً پس از رخ‌دادن این الگوها حرکت نمودار قیمت دارایی به یک سمت خاصی آغاز می‌شود. درصد احتمال وقوع این رخداد بیش از ۵۰ درصد است. از جمله این الگوها که در بازار شهرت زیادی پیدا کرده‌اند می‌توان به الگوهای سر و شانه، پرچم و مثلث اشاره نمود.

اندیکاتورها

در ادامه بحث از تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال نوبت به دسته‌ای دیگر از ابزارهای پرکاربرد تحلیل تکنیکال می‌رسد. اندیکاتورها که این روزها استفاده از آن‌ها در بازارهای مختلف رایج است، الگوریتم‌های ریاضی هستند که مبتنی بر محاسبات خاصی اطلاعاتی در زمینه روند حرکت قیمت یک دارایی ارائه می‌کنند. عموم فعالان بازار اندیکاتورها را با تولید سیگنال خرید و فروش می‌شناسند که به معامله‌گران زمان مناسب برای خرید یا فروش یک دارایی را نشان می‌دهند. از جمله معروف‌ترین اندیکاتورهای موجود در بازار می‌توان به اندیکاتور استوکاستیک، شاخص قدرت روند، نسبت انباشتگی به پراکندگی و شاخص معدل قیمت اشاره کرد.

الگوهای شمعی

الگوی شمعی یا کندل استیک که نخستین بار توسط ژاپنی‌ها معرفی شد، به دنبال بررسی رفتار و احساسات حاکم بر بازار است. در این نمودارها از کندل‌هایی با طول‌های متفاوت برای بیان قدرت خریدار و فروشنده نسبت به یکدیگر استفاده می‌شود.

الگو شمعی بدنبال بررسی رفتار و احساسات حاکم بر بازار است

مشاهده این نمودار می‌تواند به معامله‌گر در خصوص رفتار سایر تریدرها در بازار اطلاعات زیادی را منتقل کند.

الگوهای هارمونیک

الگوهای هارمونیک نمونه‌ای توسعه‌یافته از نمودارهای کلاسیک خطوط حمایتی هستند. استفاده از این نمودارها نیاز به درک عمیق‌تری از فعل و انفعالات بازار دارد. اما در مجموع این نمودارها نیز به کمک بررسی موج‌های حرکتی موجود در بازار به دنبال تشخیص نقاط برگشت روندها در بازار هستند.

پرایس اکشن

در ادامه بحث از تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال نوبت به معرفی پرایس اکشن می‌رسد. منظور از پرایس اکشن معامله‌کردن با استفاده از اطلاعات واقعی و مبتنی بر نمودار قیمت دارایی است. در ادامه به طور مفصل این روش تحلیل معرفی می‌شود.

خطوط فیبوناچی

این دسته از ابزارهای تحلیل تکنیکال که مبتنی بر دنباله ریاضی فیبوناچی ابداع شده است به دنبال شناسایی دقیق نقاط بازگشت یا ادامه روند‌ها است.

امواج الیوت

تحلیل امواج و جهات تغییرات قیمت از مهم‌ترین بخش‌های تحلیل تکنیکال است که برای تشخیص زمان خرید و فروش استفاده می‌شود. به طور معمول از امواج الویت برای میانگین‌های بزرگ استفاده می‌شود.

امواج الویت برای میانگین‌های بزرگ استفاده می‌شود.

بر اساس امواج الویت بازارهای مالی یک روند تکرار شونده شامل پنج موج افزایش و پس از آن با سه موج کاهشی همراه می‌گردد.

پرایس اکشن چیست؟

قبل از پرداختن به بحث از تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال بهتر است ابتدا بررسی کنیم که معنی پرایس اکشن چیست. پرایس اکشن یک شیوه تحلیل تکنیکال است که در آن معامله‌گر با بررسی نمودار قیمت یک دارایی تلاش می‌کند تا روندهای حرکت قیمت آن را در آینده پیش‌بینی کند. کسانی که از پرایس اکشن برای تحلیل استفاده می‌کنند، تنها به دنبال تشخیص آنچه اتفاق می‌افتد، نیستند؛ بلکه به دنبال آن هستند که بدانند دلیل وقوع اتفاقات چیست. این کار موجب می‌شود دید بهتری نسبت به بازار ایجاد شود و در نتیجه تصمیم‌گیری در آینده راحت‌تر شود.

پرایس اکشن یک شیوه تحلیل تکنیکال است

در پرایس اکشن به هیچ عنوان از اندیکاتورها و ربات‌های معاملاتی استفاده نمی‌شود. بلکه تنها تمرکز روی نمودار قیمت دارایی یک بازه زمانی مشخص صورت می‌گیرد. در این مسیر کندل‌های شمعی و همچنین نمودارهای میله‌ای قیمت دارایی مهم‌ترین ابزار کار تحلیل پرایس اکشن به شمار می‌روند و با استفاده از الگوهای پرایس اکشن پیش‌بینی روند قیمت انجام می‌گیرد.

مزایای استفاده از پرایس اکشن برای تحلیل تکنیکال چیست؟

برای داشتن درک درست از تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال لازم است تا با مزایای استفاده از پرایس اکشن آشنا شد. در همین راستا مهم‌ترین مزایای استفاده از پرایس اکشن در تحلیل دارایی‌ها عبارت‌اند از:

ساده بودن نمودار پرایس اکشن

کسانی که تجربه کار کردن با اندیکاتورها و الگوهای مرتبط با آن‌ها را دارند، می‌دانند که نمودارهای این اندیکاتورها بسیار شلوغ و گیج‌کننده است؛ چراکه اساساً تصمیم‌گیری برای خرید و فروش یک دارایی تنها با سیگنال یک اندیکاتور تصمیم عاقلانه‌ای نیست. این نمودارهای شلوغ بعضاً نه‌تنها تصمیم‌گیری را برای تحلیلگر آسان نمی‌کنند، بلکه باعث بروز سردرگمی نیز می‌شوند. اما نمودار پرایس اکشن کاملاً خلوت و ساده است که امکان استخراج اطلاعات بیشتر را در اختیار تریدر قرار می‌دهد.

ساده بودن نمودار پرایس اکشن

رایگان بودن پرایس اکشن

استفاده از نمودار پرایس اکشن برای تحلیل رایگان است و مانند سایر اندیکاتورها نیازی به پرداخت هزینه برای دسترسی به نمودارهای تخصصی آن‌ها وجود ندارد.

مفهوم ساده پرایس اکشن

یادگیری شیوه تحلیل پرایس اکشن راحت‌تر است. به این دلیل که معمولاً خبری از پیچیدگی‌های ریاضی مورد استفاده در اندیکاتورها در این شیوه تحلیل وجود ندارد.

دیدگاه همه‌جانبه پرایس اکشن

بر خلاف بسیاری از اندیکاتورها که تنها روی یک مسئله برای ارائه سیگنال خرید و فروش تمرکز می‌کنند، پرایس اکشن یک دیدگاه جامع به معامله‌گر برای تصمیم‌گیری ارائه می‌کند.

تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال چیست؟

حالا نوبت به بررسی تفاوت پرایس اکشن و تکنیکال می‌رسد. واقعیت این است پرایس اکشن در مقایسه با بسیاری از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال دست برتر را دارد و استفاده از آن برای خرید و فروش دارایی‌ها تصمیم هوشمندانه‌تری است. فرق پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال را می‌توان در سه مورد زیر خلاصه نمود:

۱- پرایس اکشن اطلاعات را زودتر در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد

زمان در بازارهای مالی ارزش کمتری از پول ندارد. کسانی که می‌توانند زودتر از روندها با خبر شوند، می‌توانند سودهای هنگفتی را کسب کنند و در مقابل از وقوع خسارت‌های مالی سنگین نیز جلوگیری کنند. تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال در این است که به کمک پرایس اکشن می‌توان سریع‌تر به اطلاعات خرید و فروش دارایی‌ها دست پیدا کرد. حتی عده‌ای کارشناسان معتقدند که اندیکاتورها به نوعی تحلیل پس‌گرا به شمار می‌روند و در بسیاری از مواقع اطلاعات را پس از آنکه کار از کار می‌گذرد، در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد. این یک مزیت بسیار خوب برای پرایس اکشن در مقایسه با اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به شمار می‌رود.

۲- اطلاعات کامل و یکپارچه به وسیله پرایس اکشن قابل دستیابی است

برای فعالیت موفق در بازارهای مالی نیاز به اطلاعات یک نیاز حیاتی به شمار می‌رود. البته اطلاعاتی درست و یکپارچه که در تناقض با هم نباشند و به کمک آن‌ها به توان یک تصمیم‌گیری جامع و کامل اتخاذ نمود. اندیکاتورها اطلاعات محدود و همچنین پراکنده‌ای را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهند. این در حالی است که پرایس اکشن به خوبی می‌تواند حجم زیادی از اطلاعات را با هم به صورت تجمیع‌شده و یکپارچه در اختیار تریدرها قرار دهد. این یک نکته مهم در زمینه فرق پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال به واسطه اندیکاتورها به شمار می‌رود.

۳- به کمک پرایس اکشن می‌توان مشکلات نرسیدن به اهداف را برطرف نمود

تعیین حد سود و ضرر در معامله‌گری یکی دیگر از مهم‌ترین مسائل است که هر تریدر مبتنی بر استراتژی معاملاتی خود باید نسبت به تعیین حد سود و ضرر خود در هر معامله اقدام کند. در تحلیل تکنیکال کلاسیک این حد ضرر و سود توسط تریدر تعیین می‌شود و پس از رسیدن به آن‌ها سیگنال خرید و فروش صادر می‌شود. این مسئله یک نقطه ضعف به همراه دارد. ممکن است شما یک حد سود ۴ درصد برای یک معامله تعیین کنید. اما شرایط بازار به گونه‌ای رقم بخورد که پس از تحقق ۳.۵ درصد از سود به یکباره روند بازار تغییر کند و دارایی دچار افت قیمت شود. به این ترتیب چون به سطح حد سود دست پیدا نکردید، سیگنال خروج نیز صادر نمی‌شود و در نتیجه ممکن است سود ۳.۵ درصدی نیز از بین برود.

به کمک پرایس اکشن می‌توان مشکلات نرسیدن به اهداف را برطرف نمود

تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال کلاسیک این است که به صورت هوشمند عمل می‌کند. مثال فوق را در نظر بگیرید. با پرایس اکشن نشانه‌های پایان روند صعودی بازار سریع مشخص می‌شود. در واقع وقتی ۳.۵ درصد از حد سود ۴ درصدی محقق شد، به شما اطلاع می‌دهد که بازار دیگر کشش رشد بیشتر ندارد و پیشنهاد می‌کند با کاهش حد سود به ۳.۵ درصد و فروش آن، سود ۳.۵ درصدی از معامله را تصاحب کنید. این یک قابلیت بی‌نظیر به حساب می‌آید.

آیا پرایس اکشن با محدودیت‌هایی نیز همراه است؟

آنچه در بالا اشاره کردیم نشان‌دهنده آن است که تفاوت تحلیل تکنیکال و پرایش اکشن بیشتر جنبه کاربری و عملیاتی دارد. یادگیری پرایس اکشن زمان‌بر است و باید تمرین زیادی روی این روش تحلیل صورت بگیرد تا نتیجه خوبی در معاملات بتوان از آن به دست آورد. در عین حال ممکن است دو نفر مسلط به روش تحلیل پرایس اکشن در جریان تحلیل یک دارایی به دو نتیجه متفاوت برسند که مسئله کاملاً طبیعی به شمار می‌رود. چند مورد را می‌توان در خصوص محدودیت‌های پرایس اکشن برشمرد که عبارت‌اند از:

۱- برخلاف اندیکاتورها که در حال حاضر به کمک هوش مصنوعی به شیوه‌ای خودکار قابل استفاده هستند، نمی‌توان پرایس اکشن را به یک ابزار تحلیلی خنثی تبدیل کرد و باید به صورت شخصی با رصد الگوها و اتفاقات جاری در بازار تصمیم‌گیری صورت بگیرد. البته این از قشنگی‌های معامله‌گری است و به نوعی روح سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی به شمار می‌رود. عده‌ای این مسئله را به عنوان حسن به شمار می‌آورند.

۲- پرایس اکشن نیز یک ابزار تحلیل مانند سایر ابزارها است. کسانی که از این ابزار استفاده می‌کنند، نباید انتظار داشته باشند که در ۱۰۰ معاملات خود سودهای کلانی به دست بیاورند و هیچ‌گاه ضرر نکنند.

۳- داشتن درک صحیح از عملکرد قیمت با تجربه به دست می‌آید. در واقع آموزش تنها یک پایه یادگیری پرایس اکشن است. پایه دیگری یادگیری این شیوه تحلیل تجربه عملیاتی است که باید زمان زیادی برای این منظور صرف شود.

چگونه از استراتژی پرایس اکشن برای ترید کردن استفاده کنیم؟

تا اینجا در خصوص تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال بحث مفصلی صورت گرفت. در این قسمت نگاهی به مراحل پیاده‌سازی روش تحلیل پرایس اکشن انداخته می‌شود. به طور کلی دو گام اساسی برای استفاده از پرایس اکشن باید در پیش گرفت که عبارت‌اند از:

۱- درک درست از وضعیت

در این گام باید معامله‌گر تصویر شفاف و کاملی از وضعیت موجود در بازار برای خود ترسیم کند. برای این منظور استراتژی‌های خاصی در پرایس اکشن مورد استفاده قرار می‌گیرد که به خوبی می‌توان به کمک آن‌ها روندها در بازار را تشخیص داد.

۲- شکار فرصت‌های معاملاتی

زمانی که روند قیمت در سهامی صعودی و رو به رشد است، ممکن است حتی این رشد بیشتر هم شود و سهم، نوسان‌های زیادی را در این مسیر تجربه کند. حتی ممکن است بازگشت اتفاق افتد و قیمت سهم کم شود. این مسئله به دیدگاه تحلیلگر بستگی دارد؛ بنابراین این مسئله بر عهده معامله‌گر است و او باید فرصت‌های معاملاتی پیش رو را تشخیص دهد.

نکات مهم در استفاده از پرایس اکشن در معامله‌گری

در این قسمت لازم است تا به چند نکته مهم در خصوص پرایس اکشن اشاره شود تا دیدگاه نسبتاً جامعی نسبت به این شیوه تحلیل ایجاد شود. این نکات مهم عبارت‌اند از:

  1. افرادی که از تحلیل پرایس اکشن استفاده می‌کنند نسبت به الگوهای شمعی و کندل‌های استیک توجه ویژه‌ای دارند و حتماً در تحلیل‌های خود از این کندل‌ها استفاده می‌کنند.
  2. استفاده از پرایس اکشن به معنای نفی سایر روش‌های تحلیل تکنیکال نیست. بلکه متناسب با استراتژی معاملاتی باید بررسی سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال را نیز در دستور کار قرار داد.
  3. تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال در زمینه معاملات کوتاه‌مدت کاملاً مشهود است. پرایس اکشن برای معامله‌گرانی که به نوعی معامله‌گری شغل نخست آن‌ها است، ابزاری فوق‌العاده برای کسب سودهای کوتاه‌مدت به شمار می‌رود.
  4. در روش تحلیل پرایس اکشن به خوبی می‌توان استراتژی‌های معاملاتی را دخالت داد و این یک قابلیت بسیار مثبت در مقایسه اندیکاتورها به شمار می‌رود.

سؤالات متداول

تمرکز تحلیل پرایس اکشن روی چیست؟

این روش تحلیل روی عملکرد قیمت دارایی تمرکز دارد و به هیچ عنوان از اندیکاتورها برای تحلیل استفاده نمی‌کند.

آیا پرایس اکشن در تمام بازارهای مالی قابل استفاده است؟

بله؛ از این شیوه تحلیل می‌توان در بازارهای مختلف از جمله بورس ایران، فارکس و ارزهای دیجیتال استفاده نمود.

آیا امکان خودکار کردن تحلیل پرایس اکشن وجود دارد؟

خیر؛ استراتژی‌های مختلف پرایس اکشن اجازه خودکار کردن تحلیل را به افراد نمی‌دهد.

پرایس اکشن بهتر است یا اندیکاتور؟

با مطالعه آنچه در مقاله آمده است مشخص می‌شود که پرایس اکشن به مراتب از اندیکاتور بازده بالاتری دارد.

کلام پایانی

در این مقاله ضمن معرفی پرایس اکشن، به بررسی تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال پرداخته شد. یاد گرفتن این شیوه تحلیل در بازار‌های مالی در حال حاضر تبدیل به یک ضرورت شده است. کسانی که کار کردن با پرایس اکشن را به خوبی یاد بگیرند، می‌توانند خود را به عنوان یک معامله‌گر واقعی خطاب کنند؛ چرا که این روش معامله تا حدود زیادی تحت تأثیر دیدگاه معامله‌گر قرار دارد.

زمانی می‌توان از این شیوه معاملاتی به سود رسید که دیدگاه معامله‌گر کاملاً پخته شود. اما شک نکنید بعد از تسلط بر این شیوه تحلیل موفق خواهید شد سودهای پایدار و دائمی را برای خود در بازار به ارمغان بیاورید.