اگر نگاه درستی نسبت به بازارهای مالی وجود داشته باشد، شباهت‌های زیادی با زندگی دارند. یک معامله‌گر درس‌های بزرگی از دل بازار می‌آموزد که در زندگی شخصی‌اش نیز بسیار مفید است. کسی که وارد دنیای معامله‌گری می‌شود مانند کسی است که در با زندگی راحت و بدون چالش خداحافظی می‌کند. در واقع معامله‌گری انسان‌ها را از منطقه امن و ساکت زندگی خارج می‌کند. بازار می‌تواند بزرگ‌ترین معلم زندگی یک تریدر باشد. انسان معامله‌گر در دل بازار منظم بودن را یاد می‌گیرد. هیچ‌کس در بازارهای مالی دوست ندارد ضرر کند. به همین دلیل باید برای جلوگیری از این تجربه تلخ تلاش کرد. تحلیل تکنیکال و بنیادی دو ابزار مهم برای این منظور هستند. اما تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در چیست؟

وقتی یک تریدر با مفهوم تحلیل تکنیکال و بنیادی آشنا می‌شود، یک نکته مهم را یاد بگیرد. هر تریدری مسئول اقدامات خود در بازارهای مالی است و در صورت شکست خوردن نمی‌تواند تقصیر را به گردن دیگران بیندازد. تحلیل تکنیکال و بنیادی به معامله‌گر قدرت تصمیم‌گیری با چاشنی ریسک می‌دهند. یک تحلیلگر بنیادی یا تکنیکال خوب کسی است که یاد می‌گیرد روی تصمیمات اشتباه خود پافشاری نکند و در صورت اشتباه آن‌ها را اصلاح کند. از هر طرف که به بازارهای مالی نگاه شود، تصویری از زندگی در آن قابل مشاهده است. در این مقاله ابتدا نگاهی کوتاه به مفاهیم تحلیل بنیادی و تکنیکال انداخته می‌شود و سپس ۷ تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال مورد بررسی قرار می‌گیرد.

چرا در بازارهای مالی نیاز به تحلیل داریم؟

همان‌طور که انسان‌ها در زندگی خود بدون فکر کردن درباره جنبه‌های مختلف یک مسئله تصمیم به انجام کاری نمی‌گیرند، در بازارهای مالی نیز برای خرید و فروش کردن باید به خوبی جوانب امر سنجیده شود. تحلیل به معامله‌گران قوای تصمیم‌گیری می‌دهد. تحلیل در بازارهای مالی مانند چراغ است که مسیر را روشن می‌کند. بدون این چراغ، تریدرها قدم در تاریکی می‌گذارند و این احتمال شکست خوردن را بسیار افزایش می‌دهد.

باید توجه داشت که احتمال ضرر کردن در بازارهای مالی را نمی‌توان به صفر رساند. اگر هم کسی پیدا می‌شود که ادعا می‌کند چنین توانایی دارد، کار او بیشتر از آنکه مبتنی بر علم و دانش باشد، بر پایه سحر و جادو است. اما ابزارهایی در اختیار معامله‌گران قرار دارد که به کمک آن می‌توانند احتمال ضرر و زیان در بازار را کاهش داده و در مقابل شانس سودآوری را افزایش دهند. این ابزارها همان چیزی است که در اصطلاح به آن تحلیل گفته می‌شود. باز هم باید تأکید کنیم؛ یک تحلیلگر ماهر به هیچ عنوان پیشگو نیست. بلکه کسی است که با چشمان باز گذشته و حال را رصد می‌کند و مبتنی بر آن درباره آینده تصمیم‌گیری می‌کند.

قبل از آنکه در ارتباط با تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بحث شود، لازم است هر تریدری بداند که چرا تحلیل می‌کند؟ بازارهای مالی یک پدر مهربان نیستند که اگر معامله‌گری در آن مرتکب اشتباه شد، به عطوفت از کنار آن اشتباه رد شوند. تصمیمات اشتباه در بازارهای مالی هزینه‌های خاص خود را به دنبال دارند. چه بسیاری کسانی که تمام سرمایه خود را در بازارهای مالی به سبب تصمیمات اشتباه از دست داده‌اند.

در ادامه پیش از پرداختن به بحث تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال، معرفی مختصری از هر دو آن‌ها ارائه می‌شود.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis در بازارهای مالی به روشی برای پیدا کردن ارزش واقعی یک دارایی گفته می‌شود. یک تحلیلگر بنیادی از تمام ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد، استفاده می‌کند؛ این عوامل می‌تواند در زمره اقتصاد کلان بگنجد که شامل بررسی وضعیت اقتصادی یک کشور و شرایط حاکم بر یک صنعت است. همچنین می‌تواند در زمینه اقتصاد خرد طبقه‌بندی شود که اشاره به بررسی اسناد مالی یک شرکت خاص دارد.

تحلیل بنیادی

مزایای تحلیل بنیادی چیست؟

در حالت کلی مزایای تحلیل بنیادی را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

۱- تحلیل بنیادی باعث ایجاد یک دیدگاه واقعی نسبت به دارایی‌ها می‌شود؛ چراکه مبتنی بر نوعی محاسبات ریاضی و بررسی اسناد مالی صورت می‌گیرد. در نهایت تحلیلگر به یک عدد مشخص از ارزش ذاتی یک دارایی می‌رسد؛ بنابراین به راحتی قادر به تصمیم‌گیری درباره خرید یک دارایی خواهد بود. اگر قیمت دارایی بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد، به هیچ عنوان تصمیم به خرید آن نمی‌گیرد مگر آنکه به این نتیجه برسد در آینده ارزش ذاتی یک دارایی افزایش پیدا می‌کند.

۲- تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در ادامه به طور دقیق بررسی می‌شود؛‌ اما یک نکته مهم باید در اینجا اشاره شود. تأثیر اقتصاد کلان تنها در تحلیل بنیادی خود را نشان می‌دهد. مروری بر اتفاقاتی که در سال ۹۹ در بورس ایران رخ داد، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد. مؤلفه‌های بنیادی اقتصادی ایران به هیچ عنوان با رشد سرسام‌آور قیمت سهم‌ها در بورس همخوانی نداشت. در نهایت هم بازار به مسیر طبیعی خود بازگشت و شاهد سنگین‌ترین ریزش در تاریخ بورس ایران بودیم.

۳- صورت حساب‌های مالی و عملکرد یک شرکت در تحلیل تکنیکال به صورت مستقیم دخالت داده می‌شود. وقتی سهام یک شرکت در بورس ایران یا فارکس خریداری می‌شود، در واقع معامله‌گر صاحب بخشی از شرکت می‌شود؛ بنابراین باید به خوبی بداند که در این شرکت چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. صورت‌های مالی این ابزار را در اختیار تریدرها قرار می‌دهند.

نقاط ضعف تحلیل بنیادی چیست؟

برای بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال باید توجه داشت که در تحلیلی در بازارهای مالی نقاط مثبت و منفی دارد. در همین راستا نقاط ضعف تحلیل بنیادی عبارت‌اند از:

۱- علی‌رغم این که تحلیل بنیادی شاخص مناسبی از ارزش واقعی یک دارایی به معامله‌گران ارائه می‌دهد، ولی به هیچ عنوان زمان رسیدن این دارایی به ارزش ذاتی با تحلیل بنیادی قابل تشخیص نیست؛ بنابراین ممکن است نیاز باشد تا مدت‌ها زمان نیاز باشد تا این هدف محقق شود.

۲- برای تحلیل تکنیکال ابزارهای متعددی مبتنی بر هوش مصنوعی طراحی شده است که کار را برای تریدرها آسان کرده است. در حالی که برای تحلیل بنیادی خبری از این ابزارها نیست و انجام کارهای مرتبط با تحلیل بنیادی (اگر بنا باشد با دقت انجام شود) زمان زیادی لازم دارد. این یک تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به شمار می‌رود.

۳- داده‌های مورد استفاده در تحلیل بنیادی باید با بدبینانه‌ترین حالت ممکن مورد استفاده قرار بگیرد؛ چراکه متغیرهای اقتصادی به طور دائمی در حال تغییر هستند. این کار موجب می‌شود که اعتبار تحلیل حفظ شود.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست؟ Technical Analysis به روشی گفته می‌شود که برای پیش‌بینی قیمت یک دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات آن در بازار صورت می‌گیرد. بسیاری از کارشناسان بازار، تحلیل تکنیکال را علم نمودارخوانی معرفی می‌کنند؛ چراکه بخش عمده‌ای از فرآیندهای تحلیل تکنیکال مبتنی بر نمودارهای مختلفی که در خصوص یک دارایی در دسترس است، صورت می‌پذیرد.

تحلیل تکنیکال

درباره تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، بسیاری ذکر می‌کنند که عمر تحلیل تکنیکال کوتاه‌تر از تحلیل بنیادی است. این در حالی است از قرن ۱۸ میلادی تا به امروز از این تحلیل استفاده می‌شود.

مزایای تحلیل تکنیکال چیست؟

در حالت کلی مزایای تحلیل تکنیکال را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

۱- در تحلیل تکنیکال آنچه در بازار رخ می‌دهد، به خوبی رصد می‌شود. این یک نکته بسیار مهم در خصوص معامله‌گری در بازار است. هر تریدر باید دید درستی از آنچه بازار در جریان است داشته باشد تا بتواند نسبت به خرید، فروش یا نگهداری یک دارایی تصمیم‌گیری کند.

۲- تحلیل تکنیکال ابزار زمان را با چند درصد خطا در اختیار تریدر قرار می‌دهد. به کمک تحلیل تکنیکال، یک معامله‌گر می‌تواند زمان مناسب خرید و فروش یک دارایی را تشخیص دهد که این یک امکان بی‌نظیر به شمار می‌رود.

۳- امروزه با ابداع ابزارهای هوشمند تحلیل تکنیکال، انجام این تحلیل‌ها هم راحت‌تر و هم دقیق‌تر شده است و این یک مزیت بی‌نظیر در مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به شمار می‌رود.

۴- قواعد ثابتی برای الگوهای مختلف تحلیل تکنیکال وجود دارد و تصمیم‌گیری مبتنی بر این الگوها صورت می‌گیرد.

نقاط ضعف تحلیل تکنیکال چیست؟

مهم‌ترین نقاط ضعف تحلیل تکنیکال را می‌توان در دو مورد زیر خلاصه نمود:

۱- الگوها و شاخص‌های متعددی برای تحلیل تکنیکال ابداع شده است که در بسیاری از مواقع این الگوها سیگنال‌های متناقضی صادر می‌کنند و این مسئله موجب ایجاد سردرگمی برای تصمیم‌گیری در تریدرها می‌شوند.

۲- در تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان فاکتورهای بنیادی یک دارایی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. فارغ از اینکه این مسئله از نظر تحلیلگران تکنیکال نقظه ضعف به شمار می‌رود یا خیر، باید توجه داشته باشید که خواه ناخواه ماهیت بازارهای مالی روی روند قیمت‌های دارایی‌ها مؤثر هستند. از آن گذشته خیلی کم پیش می‌آید که در بازه‌های زمانی طولانی‌مدت روند حاکم بر بازارهای مالی با متغیرهای کلان اقتصادی هم‌خوانی نداشته باشد.  این نکته مهم ناظر بر فرق تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است.

مقاله مرتبط: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟

۷ تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تا اینجا نگاهی مختصر و گذرا به تحلیل تکنیکال و بنیادی صورت گرفت. در ادامه نوبت به مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال می‌رسد. اما قبل از پرداختن به تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بد نیست نگاهی به شباهت این دو تحلیل صورت بگیرد. خروجی هر دو تحلیل یک چیز است؛ ارزش خرید یا فروش یک دارایی را برای معامله‌گر مشخص می‌کند. نکته مهم دیگر این است که شاید بسیاری معتقد باشند که این دو تحلیل خروجی‌های متفاوتی ارائه می‌دهند و در بسیاری از موارد با هم در تضاد هستند.

اما این برداشت ناشی از یک نگاه خطی و کوتاه‌مدت است. یک اعتقاد کلی در بازارهای مالی وجود دارد؛ دارایی‌های ارزشمند بالاخره یک روز به ارزش واقعی خود دست پیدا می‌کنند. بارها و بارها و در بازارهای مختلف مالی از بورس و فارکس گرفته تا بازار نوپای ارزهای دیجیتال اعتبار این جمله اثبات شده است. اگرچه ممکن است سیگنال‌هایی که از تحلیل بنیادی و تکنیکال دریافت می‌شود، در کوتاه‌مدت تعارض داشته باشند؛ اما در بلندمدت هر دو این تحلیل‌ها به یک نقطه همگرا می‌شوند. اگر از این زاویه نگاه شود، هیچ‌گونه تعارضی بین تحلیل تکنیکال و بنیادی وجود ندارد.

در ادامه هفت تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال از نظر مفهوم

برای بررسی تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال، بهتر است از تفاوت در رویکرد مفهومی این دو روش تحلیل آغاز شود. در تحلیل تکنیکال تلاش می‌شود تا با استفاده از الگوها و روندهایی که در گذشته رخ داده است، روندهای حرکت قیمت یک دارایی در آینده تشخیص داده شود. به همین دلیل برای آن‌که بتوان در خصوص یک دارایی تحلیل تکنیکال درستی ارائه داد، باید مدتی از زمان عرضه دارایی گذشته باشد تا امکان بررسی الگوهای شکل گرفته در گذشته به وجود بیاید.

این در حالی است که در تحلیل بنیادی، به هیچ عنوان توجهی به حرکت صعودی یا نزولی قیمت دارایی نمی‌شود؛ بلکه تمرکز روی تشخیص ارزش ذاتی دارایی از طریق عوامل مؤثر بر آن است. به عنوان مثال بورس ایران یا فارکس را در نظر بگیرید. در بازارهای بورس آنچه خرید و فروش می‌شود، سهام شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی است. برای بررسی ارزش ذاتی سهام یک شرکت اسناد مالی شرکت به عنوان مهم‌ترین منبع در نظر گرفته می‌شود. در قالب تحلیل این اسناد درآمدها، هزینه‌ها، سود و بدهی شرکت‌ها به دست می‌آید. فاکتورهای دیگری نیز برای بررسی ارزش یک دارایی وجود دارد که در قالب دو رویکرد قابل دسته‌بندی است:

رویکرد پایین به بالا

در این رویکرد که برای تحلیلگران تازه‌کار مناسب است، معامله‌گر برنامه‌ها و اخبار پیرامون یک شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهد. به این ترتیب به جمع‌بندی در خصوص ارزش دارایی در آینده می‌رسد و بر مبنای آن تصمیم به خرید یا فروش دارایی می‌کند.

رویکرد بالا به پایین

در این رویکرد که بیشتر توسط تحلیلگران باتجربه مورد استفاده قرار می‌گیرد، علاوه بر اخبار و برنامه‌های شرکت، اخبار و برنامه‌های کلان صنعت مرتبط با حوزه کاری شرکت مورد بررسی قرار می‌گیرد. به این ترتیب تأثیر عواملی فراتر از عملکرد شرکت در تحلیل دخالت داده می‌شود. این رویکرد دید جامع‌تری را برای تریدر به ارمغان می‌آورد.

تمرکز تحلیل بنیادی و تکنیکال روی چیست؟

تمرکز تحلیل بنیادی و تکنیکال

دومین تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در موضوعاتی است که روی آن تمرکز می‌شود. در تحلیل تکنیکال تمرکز روی دو مسئله مهم است:

حرکت قیمت

وقتی صحبت از مهارت نمودار‌خوانی در تحلیل تکنیکال می‌شود، یک بخش عمده‌ای ناظر بر بررسی سوابق قیمت یک دارایی از روی نمودار است. به این ترتیب می‌توان پیش‌بینی کرد که در آینده دور و نزدیک چه تغییراتی در قیمت یک دارایی به وقوع می‌پیوندد؛ البته فراموش نکنید، فقط می‌توان پیش‌بینی کرد.

رفتار بازار

بررسی رفتار بازار همواره در خرید و فروش دارایی‌ها مؤثر است. واقعیت این است که آن کسانی که در بازار خرید و فروش می‌کنند، نه نمودارها هستند و نه صورت‌ها مالی شرکت‌ها. بلکه این تریدرها هستند که به عنوان انسان مشغول فعالیت در بازار هستند. انسان هم در کنار عقل، یک قوه دیگر به نام احساس دارد که روی تصمیم‌گیری‌هایش به شدت اثرگذار است. در انتهای این مقاله بحث مختصری درباره اهمیت روانشناسی بازار ارائه خواهد شد.

اما در تحلیل بنیادی روی سه موضوع اصلی تمرکز می‌شود که عبارت‌اند از:

صورت‌های مالی

بررسی صورت‌های مالی یک شرکت تصویر واقعی از عملکرد گذشته و فعلی شرکت به معامله‌گر می‌دهد و به این ترتیب تریدر می‌تواند عیار شرکت را به درستی بسنجد.

وضعیت صنعت

در این مرحله باید بررسی عملکرد رقبای یک شرکت یا دارایی به دقت صورت بگیرد. به این ترتیب می‌توان ارزشمندی یک دارایی را در مقایسه با سایر رقبایش سنجید.

بررسی چشم‌انداز اقتصاد

اقتصاد یک کشور یا در مقیاس بزرگ‌تر اقتصاد جهانی حتماً در قالب بازارهای مالی خود را نشان می‌دهند. اگر معامله‌گر تصویر درستی از آینده اقتصاد داشته باشد، می‌تواند تحلیل درستی از روندهای صنایع مختلف داشته باشد. شاید یک مثال بتواند به این مسئله کمک کند.

بیت کوین را به عنوان مشهورترین ارز دیجیتال در نظر بگیرید. زمانی که پاندمی کرونا در سال ۲۰۲۰ تمام دنیا را فرا گرفت، به یکباره رکود اقتصادی خیره‌کننده‌ای بر سراسر دنیا سایه افکند. به این ترتیب مردم برای حفظ ارزش دارایی‌های خود، اقدام به سرمایه‌گذاری در بازار ارزهای دیجیتال و در اولویت نخست بیت کوین نمودند. به یکباره پول پرقدرت وارد بازار شد و در نتیجه بیت کوین تجربه افزایش قیمتی چشمگیری را به ثبت رساند. الان که جهان از آن شرایط عبور کرده است، صحبت کردن در این زمینه چندان هنرمندانه نیست؛ تحلیلگران بنیادی که به خوبی این مسئله در ابتدای شیوع پاندمی درک کردند، سرمایه هنگفتی را برای خود به ارمغان آوردند.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال از نظر زمان

در ادامه بحث از تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، نوبت به بررسی یک پارامتر مهم دیگر به نام زمان می‌رسد. زمان در سرمایه‌گذاری ارزشی کمتر از پول ندارد. همه سرمایه‌گذاران باسابقه‌ای که در بازارهای مالی فعالیت می‌کنند، این نکته مهم را با تمام وجودشان درک کرده‌اند. در بازارهای مالی از دست دادن یک لحظه ممکن است با از دست دادن یک سود کلان همراه باشد. همچنین یک تصمیم درست در زمان درست می‌تواند از خسارت‌های سنگین جلوگیری کند.

تحلیل بنیادی از ارائه تصویر درستی از کوتاه‌مدت ناتوان است. معامله‌گر نمی‌تواند با تحلیل بنیادی متوجه شود که در چند هفته و بعضاً چند ماه پیش رو چه اتفاقی می‌افتد. اعتبار تحلیل بنیادی بلندمدت است. اما حکایت تحلیل بنیادی، حکایت این ضرب‌المثل است که اشاره می‌کند، دیر و زود داره ولی سوخت و ساز نداره. در واقع اعتبار تحلیل بنیادی بسیار بالاست ولی زمان مشخصی برای تحقق آن نمی‌توان ارائه داد.

اما تحلیل تکنیکال در ارائه تصویر کوتاه‌مدت بسیار کارآمد است. نمودارهایی وجود دارد که به کمک آن‌ها می‌توان روند حرکت قیمت دارایی را حتی در چند روز آینده نیز پیش‌بین نمود. برخی این طور فکر می‌کنند که تحلیل تکنیکال در بلند‌مدت اعتباری ندارد. اما این تصور اشتباه است. این روش تحلیل در بلندمدت نیز قابل استفاده است و اتفاقاً هرچقدر دامنه زمانی تحلیل تکنیکال افزایش پیدا کند، با ضریب خطای کمتری همراه می‌شود.

مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال از نظر کاربرد

دیگر تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، مربوط به کاربرد آن‌ها است. تحلیل تکنیکال بیشتر توسط معامله‌گران استفاده می‌شود. در حالی که تحلیل بنیادی بیشتر مورد استفاده سرمایه‌گذاران است. البته این گزاره قطعی نیست. به هیچ عنوان این طور نیست که تحلیلگران تکنیکال و بنیادی به صورت مجزا کار کنند. بلکه استفاده از این تحلیل‌ها برای همه کسانی که در بازارهای مالی فعالیت می‌کنند، ضروری است.

اما مسئله مشخص این است که تحلیل فاندامنتال برای تریدرهایی مناسب است که اسیر نوسانات مقطعی بازار نمی‌شوند و آن‌قدر صبر و حوصله دارند که منتظر بمانند تا سود بزرگی از قبل سرمایه‌گذاری‌شان به دست بیاورند. اما معامله‌گران کسانی هستند بازار بخشی از زندگی روزانه‌شان است و مدام در حال خرید و فروش دارایی‌هایشان هستند.

داده‌های مورد نیاز برای تحلیل تکنیکال و بنیادی از چه منابعی جمع‌آوری می‌شود؟‌

منابعی که برای تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد، متفاوت هستند. مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی بدون داشتن تصویر درست از منابع و مراجع مورد استفاده برای این تحلیل‌ها امکان‌پذیر نیست. داده‌ها در تحلیل تکنیکال خود را در نمودار‌ها نشان می‌دهند. نمودارهایی که لب به سخن می‌گشایند و درباره گذشته قیمت دارایی با معامله‌گران صحبت می‌کنند. در کنار آن تصویری نیز از آینده قیمت یک دارایی به تریدرها ارائه می‌کند.

اما منابع تحلیل تکنیکال از جنس اخبار، اعداد و ارقام هستند. اخباری که به واسطه آن‌ها جریان حرکت اقتصاد و به تبع آن صنایع مشخص می‌شود. در کنار آن اعداد و ارقام هستند که در قالب صورت‌های مالی خود را به نشان می‌دهند. کار تحلیلگر بنیادی از این جهت سخت‌تر است که باید مشابه یک حسابدار، اطلاعات درست را از دل صورت‌های مالی خارج کند و در عین حال مانند یک اقتصاددان تحلیلی از وضعیت اقتصادی پیش رو ارائه کند.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال از نظر هدف

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در اهداف این دو روش تحلیلی نیز قابل مشاهده است. در تحلیل تکنیکال هدف اصلی پیدا کردن زمان ورود و خروج از یک دارایی به شمار می‌رود. در حالی که در تحلیل بنیادی به هیچ عنوان این موضوع هدف نیست. در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار به دنبال کشف ارزش ذاتی یک دارایی است؛ بنابراین تفاوت در اهداف موجب تفاوت در رویکردها نیز می‌شود. رویکردهایی که منجر به ایجاد روحیه معامله‌گری یا سرمایه‌گذاری می‌گردد.

نگاه تحلیل بنیادی و تکنیکال به چه سمتی است؟

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال را حتی می‌توان در نگاه آن‌ها به بازار نیز جستجو کرد. تحلیل تکنیکال همواره به آنچه در بازار رخ داده است، نگاه می‌کند و مبتنی بر گذشته، آینده را تحلیل می‌کند. اما نگاه تحلیل بنیادی، به طور هم‌زمان به گذشته و آینده است. گذشته را نگاه می‌کند تا عملکرد یک شرکت را بسنجد و در کنار آن آینده را نگاه می‌کند تا تصویر کلانی از وضعیت اقتصادی داشته باشد.

بالاخره تحلیل تکنیکال خوب است یا بنیادی؟

در تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان فاکتورهای بنیادی یک دارایی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. فارغ از اینکه این مسئله از نظر تحلیلگران تکنیکال نقظه ضعف به شمار می‌رود یا خیر، باید توجه داشته باشید که خواه ناخواه ماهیت بازارهای مالی روی روند قیمت‌های دارایی‌ها مؤثر هستند. از آن گذشته خیلی کم پیش می‌آید که در بازه‌های زمانی طولانی‌مدت روند حاکم بر بازارهای مالی با متغیرهای کلان اقتصادی هم‌خوانی نداشته باشد.  این نکته مهم ناظر بر فرق تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است.

تحلیل تکنیکال خوب است یا بنیادی

در مقابل باید به این نکته توجه داشت که تریدرها،‌ معامله می‌کنند برای آنکه سود کنند و این سود را در زندگی خود مشاهده کنند و از آن لذت ببرند؛ بنابراین یک معامله‌گر عمر نوح ندارد که سال‌های چشم‌انتظار بنشیند تا یک دارایی که خریداری کرده است به ارزش ذاتی خود دست پیدا کند. تحلیل بنیادی و تکنیکال تفاوت‌های زیادی با هم دارند اما به هیچ عنوان در تضاد با هم نیستند و باید به صورت هم‌زمان از هر دو آن‌ها برای دستیابی به موفقیت در بازارهای مالی استفاده شود. آموزش تحلیل تکنیکال و فاندامنتال می‌تواند در کنار هم شانس معامله‌گران را برای دستیابی به سودهای بیشتر و کاهش ضررهای احتمالی افزایش دهد.

تحلیل‌ها نباید باعث ایجاد تعصب در معامله‌گران شوند

تعصب در بازارهای مالی هیچ نتیجه‌ای به جز خسارت به همراه ندارد. عده‌ای از تحلیلگران فعال در بازار نسبت به تحلیل‌های خود متعصبانه برخورد می‌کنند و به هیچ عنوان حاضر نیستند اشتباه بودن تحلیل‌های خود را قبول کنند. تحلیل اشتباه هیچ ایرادی ندارد و جزء ذات کار تحلیلگری است. اصلاً تا یک تحلیلگر اشتباه نکند، کارآزموده و با تجربه نمی‌شود. آن چیزی که خطرناک است، عدم پذیرش تحلیل‌های اشتباه است. اگر با وجود بروز علائم اشتباه بودن تحلیل، باز هم روی آن پافشاری صورت بگیرد، تریدر باید منتظر باشد تا توسط بازار جریمه سنگینی شامل حال او شود و بخش زیادی از دارایی خود را از دست بدهد.

صحبت درباره تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بدون درک درست از روانشناسی بازار بی‌فایده هستند

تا اینجا درباره تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به طور مفصل بحث شد. بار دیگر لازم است در انتها این نکته مهم مورد تأکید قرار بگیرد که اعتبار هر گونه تحلیلی در بازارهای مالی بدون در نظر گرفتن روانشناسی بازار کامل زیر سؤال است. وقتی جو صعود یا نزول قیمت‌ها در بازار حاکم می‌شود، هر چقدر هم نمودارهای تکنیکال و تحلیل‌های بنیادی سیگنال تغییر روندها را صادر کنند، باز هم نمی‌توان انتظار داشت که به راحتی تغییرات در بازار به وقوع بپیوندد.

در بازارهای مالی انسان‌ها خرید و فروش می‌کنند. یک تحلیلگر باتجربه به هیچ عنوان این نکته ساده را فراموش نمی‌کند. تحلیل تکنیکال و بنیادی هر دو ارزشمند و ضروری هستند و باید از آن‌ها در معاملات استفاده نمود؛ اما نباید فراموش کرد که این تحلیل‌ها ابزارهایی در اختیار معامله‌گران هستند. معامله‌گران نباید اسیر نمودارها یا داده‌ها شوند و از آنچه که در بازار رخ می‌دهد و نشان از واقعیت حاکم بر بازار دارد، چشم بپوشند.

تفاوت افراد در انجام معاملات به وجود تفاوت در روانشناسی معاملات در آنها برمی‌گردد؛ مثلاً دو نفر را در نظر بگیرید که بسیار به هم شبیه هستند؛ ولی میان آنها تفاوت‌های شناختی وجود دارد و شیوه تفکر آن‌ها متفاوت است؛ یکی از این دو، ممکن است بیش از اندازه حریص یا ترسو باشد این فرد مسلماً نمی‌تواند معاملات پرسودی را برای خودش رقم بزند و فرد دیگر تعهد محکم به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و در نتیجه در معاملاتش موفق‌تر عمل خواهد کرد. بازار مملو از این دو طیف معامله‌گران است؛ بنابراین یک تریدر نباید خود را در خلأ فرض کند و نسبت به آنچه دیگر به هر دلیل درست یا غلط به آن عمل می‌کنند، بی‌تفاوت باشد.

البته منظور از روانشناسی بازار این نیست که در بازار منتظر بمانیم و دید که دیگران چه کار می‌کنند و سپس ما هم ادامه همان راه را برویم. بلکه منظور این است که در کنار همه تحلیل‌ها باید از این ابزار قدرتمند یعنی روانشناسی بازار نیز استفاده کرد.

مقاله مرتبط: تفاوت پرایس اکشن با تکنیکال

سؤالات متداول

تحلیل تکنیکال بهتر است یا فاندامنتال؟

مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال از این جهت که کدام‌یک بهتر است، از اساس اشتباه است. هریک از این دو روش تحلیل مزایا و معایب خاص خود را دارند و باید در کنار هم برای خرید و فروش در بازارهای مالی مورد استفاده قرار بگیرند.

کدام تحلیل برای معامله کوتاه‌مدت مناسب است؟

در بخش تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال اشاره شد که تحلیل تکنیکال برای معامله کوتاه‌مدت کارآمد است.

تحلیل تکنیکال تخصص بیشتری نیاز دارد یا بنیادی؟

با توجه‌ به توسعه روش‌های تحلیل تکنیکال به کمک هوش مصنوعی، تحلیل تکنیکال راحت‌تر صورت می‌گیرد. اما تحلیل بنیادی نیازمند دانش تخصصی در زمینه حسابداری، امور مالی و اقتصادی است و همچنین باید زمان بیشتری برای حصول نتیجه مناسب صرف شود.

کلام پایانی

در این مقاله به طور مفصل در ارتباط با تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بحث و بررسی صورت گرفت. برای فعالیت موفق در بازارهای مالی اعم از بورس ایران، فارکس و ارزهای دیجیتال، لازم است حتماً یک معامله‌گر به سلاح تحلیل تکنیکال و بنیادی خود را مسلح کند. در غیر این صور معامله کردن در این بازارها یک اشتباه فاحش است و حتی اگر در کوتاه‌مدت سود عاید افراد کند، در بلندمدت خسارات به مراتب سنگین‌تری به آن‌ها تحمیل می‌کند.